منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه لوگو آمار وبلاگ
سلام روزی مردی عقربی را دید که درون آب دست و پا میزند او تصمیم گرفت عقرب را نجات دهد اما عقرب انگشت او را نیش زد . موضوع مطلب : داستان اولین شعر این وبلاگ تقدیم به شما ای خدا غصه نخور،از تو فراری نشدمبعد از آن حادثه، در کفر تو جاری نشدمبا وجودی که به حکم تو دلم زخمی شد،
شاکی از اینکه مرا دوست نداری نشدم!
ابر را چوب همین سادگی اش ویران کرد،
من که ویرانتر از این ابر بهاری نشدم.
ای خدا غصه نخور، باز همین می مانم.
من زمین خورده ی این ضربه ی کاری نشدم.
هرکه می خواست مرا از تو جدا سا زد، دید،
هرچه کردی تو به من از تو فراری نشدم!!
منتظر نظرات شما هستم
موضوع مطلب : شعر به نام خالق عشق سلام بزودی این وبلاگ به طور کامل کار خودش رو شروع میکنه و شما میتونید اینجا 1- شعرهای عاشقانه و زیبا و متن ادبی 2- داستانهای زیبای روانشناسی ( که میدونم همه تون جذب میشین ) 3- دانولد نرم افزار و برنامه و ... و هر چه که بخواهید ببینید منتظر نظرات شما هستم موضوع مطلب : |